قانون وقانونیت طی صد سال اخیردرافغانستان بخش سوم
ع.باغبان ع.باغبان

                   دردوره حبیب الله کلکانی      

   (18 جنوری1928 ) میلادی مصادف به28جدی1307 

 

حبیب الئد درسال 1890 م دریک فامیل غریب واقع منطقه کلکان ولسوالی میربچه کوت تولد شده پدرش پیشه باغبانی داشت.ودردوره عسکری وظیفه آبرسانی رادرقطعه نظامی داشت،که مشهوربه سقا (سقو)شد.به اساس کتاب امیرحبیب الئد کلکانی مردی در حریق تاریخ اثردکتورخلیل الئدوداد"بارش" امیرحبیب الئد شخص بیسواد بود،صرف مدت سه سال درمسجد دروس مذهبی رافراء گرفت.چون طفل بی باک وشوخ بود.بمقابل معلم می ایستاد،ودر جوانی به شجاعت،درست کاری وقاطیعت شهرت داشت،وازنظراخلاقی انسان بااراده,شریف وباایمان بود. ازعیاشی,دروغ,خشونت وتوهین دوری میکرد.   حبیب الئددرسال1920 دورهء مکلفیت راسپری نمود.وموصوف روحیه ضددولتی نداشت چنانچه درسال1924 جلب به دوره احتیاط شد.ودرطول عسکری دوره احتیا ط به اثر برخورد با دزدان مشهورمنطقه خود،چندنفرشان راکشت.وخودراهمراه با تفنگ دولتی که نزدش بود،میخواست تسلیم مسئولین امنیتی نماید ولی به اثررویه سوکارمندامنیتی فراری گردید.درمدت زمان فراری بودنش،بعضاً بااشخاصی درتماس شدکه علیه دولت قرار داشتند. دوران مهاجرت وتبلیغات دشمنان مردم ودولت در پشاور،روحیه ضددولتی اش بیشترگردیده.روحانیون مذهبی که درتبانی با انگلیسها کارمی کردند،ازشخصی چون حبیب الئد که یک مسلمان ساده دل بود.سئواستفاده نموده،موصوف  تحت تاثیرتبلیغات منفی آنها( که دولت امانی کافرشده .........)قرارگرفت.بوطن برگشت.واقدام به تشکیل جوانان جنگ جوکه درمرحله اول متشکل از82نفربود.اقدام نمودوتحت پوشش روحانیون بیشترتقویه گردید.تاآنکه به پادشاهی رسیدوبنام خادم دین،زمام اموردولت رابدست گرفت. حبیب الئدچون سوادکافی نداشت،حینیکه بقدرت رسید.درروزاول پادشاهی به وزیردربار شیرجان خان گفت که:(به این مردم میخواهم منصب بدهم بنام هرکدام فرمانهاراآماده کن. واضافه کردکه من نوشتن رایاد ندارم،تا همه را بخوانم ومهرکنم.خودت آنهارابخوان و امضاء کن.).                                                                                   آقای ستانیزی درصفحه 185 و 186کتابی بنام واقعات وحوادث درافغانستان ازپاتک شاهی تاکبیل شاهی مینویسدکه فرامین (بچه سقا وخادم دین رسول الئد ) عبارت اند از:    1ـ سلام که ازطریقه مسنونه است وبه اشاره دهی تبدیل شده بود.مطابق سنت امرکردم   2 ـ دستارکه طریقه وسنت آنحضرت میباشد.که ادای نمازبرآن تکمیل میگردد،موقوف گردیده بود،حکم نمودم که دستاررواج گردد.حضرت محمد(ص) عمامه به سرمیکرد نه دستار،دستاردراصل ازهندویا بود که بعد به افغانستان ریشه دوانید.                        3 ـ لباس اسلامی که ترک شده بود دوباره فعال کردم ولباسیکه به کافران مشابه بود آنرامنع کردم.                                                                                     4 ـ حکم باقی ماندن سترراکه کرده بود دوباره مستردکردم.                                  5 ـ برآمدن زنان ودختران بالغ بدون ولی،مکتب نسوان راموقوف کردم.                   6 ـ تراشیدن ریش وبروت راموقوف کردم.                                                    7 ـ مکاتب فرانسوی وجرمنی راموقوف کردم.                                                8 ـ دختران راکه به خارج فرستاده شده بود.وبی ناموسی ملت بود.آنراروا ندانسته،آنهارا دوباره خواستم .ودوباره فرستادن آنهاراموقوف کردم.                                         9 ـ حساب،هندسه وانگریزی راکه رواج کرده بود،موقوف کردم.                           10 ـ سال قمری که به شمسی مبدل گردیده بود،موقوف کردم.                              11 ـ روزجمعه که به پنجشنبه آورده شده بود،موقوف کردم.                                 12 ـ جلو امربه معروف ونهی ازمنکرکه گرفته شده بود،دوباره رواج کردم.               حبیب الئد درتجلیل جشن آزادی کشور، با بسیار صداقت وساده گی برای مردم ضمن بیانیه شفاهی گفت: (استقلال نه از من است ونه از امان الله بلکه از شما ولس است.وجشن نماید...........) 

  امیرحبیب الئد بمعارف,تعلیم وتربیه اولادوطن,قانون وقانونیت علاقه لازم نداشت.  وزارتهای معارف,عدلیه,محاکم, مدعی العمومیت در تشکیلات وجودنداشت گرچه در روزهای اخیرقدرت، اورگانی قضائی را ایجاد نمودکه متشکل ازچارنفر(یک قاضی,یک معاون ودومفتی)تعین کرد. ودرکار محاکم ملایان وروحانیون را گماشت.وفرمانی صادر نمود،که به اساس آن تمام نظامنامه های رژیم قبلی را ملغی اعلان نمود.درحکومت به روحانیون مقام ویژه ی درامورقضائی وعدلی داده شد.چرا که بررسی تمام مسایل عدلی وقضائی طبق شریعت حنفی صورت میگرفت.چون حبیب الئد شخص عامی  بود, به دیموکراسی،عدالت،برادری،برابری،آزادیهای سیاسی،فرهنگی واجتماعی عقیده ودلچسپی نداشت.اطرافیان امیررابصورت عموم سه دسته افراد تشکیل میداد.دسته اول شامل دوستان سابقه امیروافرادی مشهور(خودمختاران) بودند.بصورت عموم اشخاص بیسواد، دارائی سوابق جرمی مانند رهزنی,قتل.... وبعضی ازآنها صفات عیاری رانیزدارابود.

 

اما کوچکترین تصوری ازسازماندهی واداره دولت نداشتند. بابقدرت رسیدن به غصب دارائیهای عامه وملکیت های شخصی,چوروچپاول,قتل وکشتار ودها عمل خلاف قانون وشریعت را مرتکب شدند.هرعضو این دسته جنایات متعددرا مرتکب شده بودند.درراس یک گروپ دسته اول دوست وهمکارنزدیک حبیب الئدشخصی بنام سیدحسین که به حیث نایب السلطنه ووزیر حربیه ایفائی وظیفه میکرد،شخص مشهوربالفساد،بداخلاق،بدزبان، فحاش،خشن وزشت بچه بازی وزنکه بازی پیشه اوبود.وزنان خیلی زیادگرفت.به علت تعددازدواج سیدحسین حتی بصورت غیابی،یکتعدادزنان اوباکره باقی ماند.موصوف میخواست همه چیزخوب ازاوباشد.وهمان طورهم کرد (صفحه 106کتاب مردی درحریق تاریخ) درراس گروپ دیگردسته اول ملک محسن کلکانی که والی کابل تعین شده بود، قرارداشت.وی با غصب جایدادهای اقارب امان الئدخان،تجارواغنیا ثروتمندگردید.به امیر چندان توجه نداشت,شخص بدزبان,عصبی مزاج وخشن بود.بخصوص باتحصیل کرده گان واقارب امان الئد خان کینه دیرینه داشت.همراه بابرادرخود سیدمحمدقلعه بیگی که قوماندان ارگ بوددرداخل ارگ زندان ویژه داشت که باوسایل شکنجه مجهزساخته بود. افرادیکه علیه شان قرارمیگرفت ویا بمزاج شان برابرنمیبودند.اکثراً آنهارا به اثرشکنجه ازبین میبردند.                                                                                 دسته دوم راروحانیون واشخاص مذهبی تشکیل داده بود.چون حبیب الئد مسلمان ساده دل بود،روحانیون بخصوص نورالمشایخ واطرافیانش بادادن فتواها،درجهت حفظ منافع خود بالای حبیب الئد تاثیرات مستقیم داشتند.واین دسته افکار،نظریات ومنافع خودراازطریق اصدارفرامین امیرپیاده میکردند.ونقش عمده در پیاده نمودن سیاستهای دولت انگلیس، بخشهای حقوقی وعدلی،بخصوص دربخش محاکم  داشتند.

دسته سوم اطرافیان امیررااشخاص تحصیل کرده،مجرب،بانفوذومشهورکه دردولت امانیه خدمت می کردند،ازنظراخلاق،سلیقه،سوابق کارومناسبات بامردم با دسته اول ودوم فرق فاحش داشتند.بصورت خلاصه دراین دوره چون دوستان،نزدیکان واقارب حبیب الئد که دسته اولی ومحوری بودند.باآنکه خود حبیب الئد شخص شجاع،مسلمان ساده,با ناموس وبعضی صفات خوبی دیگرهم داشت.اما نسبت عدم سوادوفهم کافی دراداره ودولت داری خودش نمیتوانست امورکشورراپیش ببرد.وهمچنان نمیتوانست جلوعملکردهاو جنایات دسته اول را که رفقائی قبلی(دوران فراروباغی بودن و مهاجرتش) بودبگیرد.ودسته اولی ودومی نیزمانع نزدیکی امیربادسته سومی میگردیدند.ورنه.امیرمیتوانست باهمکاری دسته سومی جلونابسامانیها رابگیرد.همان بودکه درکشورخلا قانون وبی امنیتی حکمفرما گردید وآنقدربی امنیتی حکم فرما گردید.که برای مردم غیرقابل قبول شده بود.وآن دوره کوتا مدت به متل عامیانه تبدیل گردید.هرگاه فعلا.بی امنیتی ، ظلم وستم را ببینند،میگویند که (فقط دوره سقوی باشد).                                                                     

طوریکه فوقاً متذکرشدم، حبیب الئد شخص ساده،راست،مسلمان باتقوا،باناموس(زمانیکه خواهران امان الئد خان درارگ نزدش طوراسیربسرمیبردند.بشکل محترمانه الی تسلیمی آنها به اقارب شان نگهداری نمود.)علاوتاً(سربازان امان الئدکه درمقابلش جنگیدن وسپس اسیرگردیدند.آنهاراتمجید نموده و آنان را دشمنان باغیرت ونمک هلال خطاب نموده و آزاد شان نمود)،بی آلایش وازخودگذربود.اما دوره نه ماهه پادشاهی او بصورت عموم درشورش،جنگ وبغاوت سپری شد.امارفقا وهمکارانش که اکثراً اشخاص مشهوربالفساد وجنایت کاربودند.باسئواستفاده ازموقف وقدرت،مصروف چوروچپاول و جنایت گردیدند. لذاامورروزمره جامعه به رکود مواجه گردید.تجارت،زراعت وپیشوری درحالت سقوط قرارگرفت.شاهراه هاموردتجاوز،واموال مردم غارت میشد.مردم بصورت عموم درحالت دفاع ومواظبت ازفامیل واموال خود بودند.ادارات فلج وخدمات عامه مانندمعارف،حفظ الصحه،تجارت،امور صنایع وفابریکات درحالت رکود بود.دولت ازنظرفعالیت داخلی وخارجی درمرحله انهدام قرارداشت.مسئولین دولت ابتداء بمصرف وچپاول خزانه دولت (پول بیت المال) اقدام نموده،وعلاوتاً باقیات مالیات گذشته راعفونمودند. درحالیکه عاید عمده بودجه دولت رامالیات تشکیل میداد.طی مدت کوتاخزانه دولت وجبهه خانه هاخالی گردید.مسئولین دولت اقدام  به حصول مالیات عفوه شده  نمودند. تاراج دارائیهای مردم جهت مصارف اموردولتی شروع شد.هرماموریاافسرخود قاضی،مستوفی وپولیس بود. ازمردم طبق آرزوی خود مالیه اخذمیکردند.جزامیدادند واحکام صادره خودرابالای شان تطبیق مینمودند. لذا درین دوره نه تنها قوانین ومقررات لازم وضع نگردید.بلکه قوانین ونظامنامه هایکه بمنافع مردم،آبادی وعمران کشوروایجادنظم وقانون تصویب شده بود. بهدایت روحانیون متعصب ودشمن مردم زحمتکش ملغی اعلان گردید.چون دراکثرنقاط کشورخودمختاران وافراد دسته اول ودوم همه کاره دولت (تامین کننده حقوق،مسئول کشف وتحقیق،حکم کننده،جزا،ازبندی نمودن تاتطبیق حکم قصاص )شده بودند.اتباع کشور به فغان آمده از ناچاری ومجبوریت ،حتی دربقدرت رسیدن نادرشاه کمک کردند.


February 1st, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي